...بفرمایید تو من که دارم میرم چرا هلم میدی؟؟؟ درباره وبلاگ به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . . آخرین مطالب شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 18:51 :: نويسنده : علی
آیا می دانستید که .....
جالب بودن ..نه!!....اون مورد اول خیلی حاااال کردم..برید خودتون امتحان کنید به حرکی که از 7بار بیشتر تا بزنه جایزه می دم جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, :: 23:31 :: نويسنده : علی
دیوانه ای درسن سیروپس از بازی تیمهای تاتنهام و میلان ،گرام سونس هم بازی جوردن که از حرکت گتوسو نسبت به هم تیمی سابقش در تیم اسکاتلند به شدت خشمگین شده بود در شبکه اسکای گفت :«گتوسو در بهترین فرمش یک سگ بیشتر نیست که فقط توپ را می گیرد و دور خودش می چرخد .روزهای خوب او سپری شده و بازیکنی تاریخ مصرف گذشته است.» گتوسو که بازی را درمیدان به یاران ردنپ باخته بود پس از بازی به سراغ دستیار ردنپ جو جوردن رفت تا با او تسویه حساب کند...
ولی حرکت او واقعا زشت بود ....
.....و نتوانست خودش را کنترل کند
این واکنش او سبب مداخله یاران دو تیم برای ممانعت از ادامه درگیری شد
البته گتوسو در بازی از خجالت پیتر کراوچ هم در آمده بود ...
.... و برای او هم خط ونشان کشیده بود
پ .ن :همین اول کاری بگم که من طرفدار سرسخت تیم باشگاهی میلا ایتالیا هستم...همین تیمی که با رنگ قرمز و سیاهه.. اما متاسفانه دو نفر مایه ننگ در این باشگاه هستن...یکی همین گتوزو که همه م یگن بازیکن با غیرت و تلاشگریه..اما من با حرف گرام سونس موافقم و بنظرم این گتوزو عمرش تموم شده..اما همش قلدری می کنه...
یکی دیگر از افراد ننگ باشگاه، مالک باشگاهه...بنظرتون کی می تونه باشه ؟؟...کسی نیست جز نخست وزیر بخت ایتالیا جناب برلوسکونی دختر باز عوضی البته این باباهه ننگ ایتالیاست چه برسه به باشگاه.....
سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : علی
At least 5 people in this world love you so much they would die for you At least 15 people in this world love you, in some way The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don’t like you Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep You are special and unique, in your own way Someone that you don’t know even exists, loves you When you make the biggest mistake ever, something good comes from it When you think the world has turned it’s back on you, take a look Always tell someone how you feel about them If you have great friends, take the time to let them know that they are great
دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 22:39 :: نويسنده : علی
چیه چیزی شده ؟ چرا ساکتی ؟ دوست داری من نباشم تا کنارت باشه کی ؟ شنیدم از من دلسرد شدی به تازگی شادیهاتو تقسیم میکنی با یکی دیگه که دوسش داری و تو روش حساسی روش داری عقاید خیلی شیک و وسواسی.. اینقده اونو میخوای که اگه با اون بودی و منو اتفاقی جایی دیدی نشناسی .. گفتم غرورمم زیر پاهات بذار له بشه رفتی نذاشتی حتی دوستیمون به سال بکشه تو عین نداریا واسه تو هر کاری کردم و بی معرفت نیومد یه بار به چشت هرچی راجع بهت فکر میکردم شد نقش بر آب .. آوازه آمارت بدجور همه جا پخشه الان کاری کردی که حتی زندگی سخته شه برام .. بگو بینم کی تو زندگیت پر نقشه الان ؟ اونم مثل منه و تعصب داره رو تو ؟ دوست داره همه جوره حفظ کنه آبروتو ؟ مثل من حاضره با دنیاهم عوض نکنه حتی .. یه دونه از اون تاره موتو ؟ یا که بر عکس نسبت به تو بی ارزشه ؟ بگو چی کم گذاشتم واسه تو این رسمشه؟! که جواب خوبیمو بدی با بدیات مگه نمیگفتی فرق کردی با قدیمات ؟!! خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو برو با هر کی که دلت میخواد رو به رو شو بدون دیگه واسه من مرده کسی که یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو چه خوش خیالم به فکر اینکه دوباره تو بهم زنگ میزنی شبا تا صبح بیدارم .. عیب نداره تو این شبا که واسه ما سخته خواب تو با خیال راحتت بگیر تخت بخواب نگران منم نباش و آروم یواش .. چشماتو ببند بودن از ما داغون تراش که حالا همه چی رو سپردم به دست فراموشی خوب میدونم که حالا با کس دیگه هم آغوشی اینا رو میبینم و میسازم بازم با غمتو اینو بدون یه روزی میگیره آهم دامنتو آخه تا من یادمه تو با راحتی ..منو تنها گذاشتی تو اوج ناراحتی کاری کردی که به یه فکر خراب رسیدم .. فکر کثیفمو حتی تا خلاف کشیدم وقتی میدیدم نیستی اما یادت اینجاست وقتی نمیشد من و تو با هم ما بشیم باز خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو برو با هر کی که دلت میخواد رو به رو شو بدون دیگه واسه من مرده کسی که یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو هنوزم بوی عطرت چندتا دونه ی مشکی از اون موی لـختـت روی تخته تختی..که همیشه میشدی روش تو بغلم ولو تو که رفتی .. نمیشکوندی اقلا دلو با زخم زبونت .. رسم زمونه اینه رابطه هایی که به هم وصله نمونه خیلی خوب دیگه همه چی بسه تمومه هر چی خدا بخواد همه چی دسته همونه ولی بدون تو هم یه کم نه آخرشی منه ساده رو بگو ساختم با همه چی نمیخوام سر صحبت الکی هی بی مورد واشه.. اصلا تو خوبی هر چی تو میگی باشه .. دیگه اسمتم تو زندگیم باشه نحصه هر بلاییم سرم آوردی ناز شصتت بهتره اصلا نمونیم با هم ما یه لحظه .. امیدوارم دل تو هم باشه از من خسته خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو برو با هر کی که دلت میخواد رو به رو شو بدون دیگه واسه من مرده کسی که یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو ...
یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : علی
ولـنتاین ؟ سپندارمذگان ؟
كدامیك روز عشاق ایرانی است ؟! ![]() سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ! چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند ... ![]() در سده سوم میلادی که مطابق با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران است، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلاودیوس دوم (Claudius II). کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم ممنوع میکند. کلاودیوس به قدری بیرحم و فرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. (شایان ذکر است که در آن هنگام هنوز امپراتوری روم، به آیین مسیحیت نگرویده بود و این امر تقریباً ۴۰ سال پس از دوران کلاودیوس دوم یعنی در دوران کنستانتین اول، موسوم به کنستانتین کبیر صورت گرفت). اما کشیشی به نام ولنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، ولنتاین را دستگیر و زندانی کرد. کلاودیوس به منظور منصرف ساختن ولنتاین از باور خویش، به زندان و به استقبال وی شتافت و او را مورد محبت فراوان قرار داد. این در حالی بود که ولنتاین نیز به گونهای متقابل کوشید تا کلاودیوس را به آیین مسیحیت فراخواند؛ امری که موجبات خشم امپراتور روم را فراهم ساخت و حکم به اعدام وی داد. هنگامی که ولنتاین در زندان به سر میبرد، یکی از زندانبانان دختری نابینا داشت که به زندان میآمد به تفصیل با ولنتاین سخن میگفت و درست پیش از آن که ولنتاین به اعدام محکوم گردد، برای آن دختر نابینا کارتی فرستاد که بر روی آن نگاشته بود: "از طرف ولنتاین ِ تو" یا (From Your Valentine) امضاء کردهاست، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده میشود. توضیح اینكه مراسم روز ولنتاین در کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، بعنوان روز عشق و دوستی همه ساله در ۱۴ فوریه برگزار میگردد.
یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 13:50 :: نويسنده : علی
لذت بخشترین چیزها از دیدگاه چارلی چاپلین
: To fall in love. عاشق شدن ...To laugh until it hurts your stomach. آنقدر بخندي که دلت درد بگيره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اينکه از مسافرت برگشتي ببيني هزار تا نامه داري To go for a vacation to some pretty place. براي مسافرت به يک جاي خوشگل بري To listen to your favorite song in the radio. به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي To go to bed and to listen while it rains outside. به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي To leave the Shower and find that the towel is war. از حموم که اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه ! To clear your last exam. آخرين امتحانت رو پاس کني To receive a call from someone, you don"t see a lot, but you want to. کسي که معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت مي خواد ببينيش بهت تلفن کنه To find money in a pant that you haven"t used since last year. توي شلواري که تو سال گذشته ازش استفاده نمي کردي پول پيدا کني To laugh at yourself looking at mirror, making faces. براي خودت تو آينه شکلک در بياري و بهش بخندي !!! Calls at midnight that last for hours. تلفن نيمه شب داشته باشي که ساعتها هم طول بکشه To laugh without a reason. بدون دليل بخندي To accidentally hear somebody say something good about you. بطور تصادفي بشنوي که يک نفر داره از شما تعريف مي کنه To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours. از خواب پاشي و ببيني که چند ساعت ديگه هم مي توني بخوابي ! To hear a song that makes you remember a special person. آهنگي رو گوش کني که شخص خاصي رو به ياد شما مي ياره To be part of a team. عضو يک تيم باشي To watch the sunset from the hill top. از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه کني To make new friends. دوستاي جديد پيدا کني To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person. وقتي "اونو" ميبيني دلت هري بريزه پايين ! To pass time with your best friends. لحظات خوبي رو با دوستانت سپري کني To see people that you like, feeling happy .کساني رو که دوستشون داري رو خوشحال ببيني See an old friend again and to feel that the things have not changed. يه دوست قديمي رو دوباره ببينيد و ببينيد که فرقي نکرده To take an evening walk along the beach. عصر که شد کنار ساحل قدم بزني To have somebody tell you that he/she loves you. يکي رو داشته باشي که بدوني دوستت داره To laugh .........laugh. ........and laugh ...... remembering stupid things done with stupid friends. يادت بياد که دوستاي احمقت چه کارهاي احمقانه اي کردند و بخندي و بخندي و ....... باز هم بخندي These are the best moments of life.... اينها بهترين لحظههاي زندگي هستند Let us learn to cherish them. قدرشون روبدونيم "Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed" زندگي يک مشکل نيست که بايد حلش کرد بلکه يک هديه است که بايد ازش لذت برد شنبه 23 بهمن 1389برچسب:, :: 21:10 :: نويسنده : علی
روز تولد هر انسانی از روزها ی مهم زندگی او به حساب می آید. و هر تولد می تواند گفتنی های بسیاری برای اطرافیان یک انسان داشته باشد. اگر این اتفاق به نحو شگفت آور هم رخ دهد گفتنی های آن روز بیشتر خواهد کرد. ادامه مطلب ... شنبه 23 بهمن 1389برچسب:, :: 20:59 :: نويسنده : علی
وحشتناک ترین تصادفات جاده ای با بیشترین سرعت . Ferrari 360 Modena
راننده این فراری 360 Modena در تلاش بوده با سرعت 209 کیلومتر در ساعت در جاده های کشور فرانسه جلوی نامزدش خودنمایی کنه که پس ار برخورد با خطوط برق و پایین آوردن کابل به دو قسمت تقسیم شده. خوشبختانه هر دو سرنشین در این تصادف جون سالم به در بردن! ادامه مطلب ... ضرب المثل هايي که فقط ايراني ها در زبان انگليسي به کار مي برند! این چیست....منظورم محبت است...منظورم عشق واقعی است.... واقعا چیست که هیچ وقت از دل ها بیرون نمی رود...همیشه در قلب خانه می سازد و ماندگار می شود. داستان زیر نشونه ای از این ماندگاری محبت را نشاااان می هد.. دو دوست با پاي پياده از جاده اي در بيابان عبور ميکردند.بين راه سر موضوعي اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند.يکي از آنها از سر خشم؛بر چهره ديگري سيلي زد. دوستي که سيلي خورده بود؛سخت آزرده شد ولي بدون آنکه چيزي بگويد،روي شنهاي بيابان نوشت((امروز بهترين دوست من بر چهره ام سيلي زد.))آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادي رسيدند.تصميم گرفتند قدري آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصي که سيلي خورده بود؛لغزيد و در آب افتاد.نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.بعد از آنکه از غرق شدن نجات يافت؛ير روي صخره اي سنگي اين جمله را حک کرد:((امروز بهترين دوستم جان مرا نجات داد)) دوستش با تعجب پرسيد:((بعد از آنکه من با سيلي ترا آزردم؛تو آن جمله را روي شنهاي بيابان نوشتي ولي حالا اين جمله را روي تخته سنگ نصب ميکني؟)) ديگري لبخند زد و گفت:((وقتي کسي مارا آزار ميدهد؛بايد روي شنهاي صحرا بنويسيم تا بادهاي بخشش؛آن را پاک کنند ولي وقتي کسي محبتي در حق ما ميکند بايد آن را روي سنگ حک کنيم تا هيچ بادي نتواند آن را از يادها ببرد.))
دو شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : علی
داستان عکس مشهور مایکروسافت این تصویر یکی از نمادهای مهم شرکت مایکروسافت و البته یکی از نمادهای بزرگ دنیای تجارت محسوب میشود. ۳۳ سال پیش و در سال ۱۹۷۸ این ۱۱ نفر نخستین کارمندان شرکت مایکروسافت بودند و بنیان یکی از بزرگترین شرکت های جهان را گذاشت اند. چه کسی آن زمان فکر می کرد بیل گیتس این عکس با آن ظاهر جوان تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان می شود؟
داستان خود این عکس هم جالب است. تیم اولیه مایکروسافت علاقه ای به گرفتن عکس دسته جمعی نداشت اما وقتی باب گرینبرگ در یک مسابقه رادیویی برنده شد و جایزه آن یک عکس پرتره مجانی بود! آنها تصمیم گرفتند با هم بروند و این عکس دسته جمعی را بگیرند. اما هر کدام از این ۱۱ نفر چه مسیری را طی کردند و هم اکنون چه می کنند؟ اگر علاقمند هستید از سرنوشت آنها مطلع شوید ادامه مطلب را از دست ندهید. بیل گیتس: فکر می کنم داستان این فرد را تقریبا همه می دانند. او مایکروسافت را تبدیل به باارزش ترین شرکت فناوری جهان کرد و تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان شد. ثروت فعلی اش ۵۴ میلیارد دلار است و حالا چند سالی است که مایکروسافت را ترک کرده. او در حال حاضر میلیون ها دلار از پولش را صرف کارهای خیریه و تحقیقات پزشکی می کند.
اندره لویس: او نویسنده اسناد فنی مایکروسافت بود. خانم لویس در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به دنبال نوشتن رمان های تخیلی و روزنامه نگاری رفت. البته همکاری اش با مایکروسافت سبب شده بود که ثروت اش در سال ۲۰۰۴ حدود ۲ میلیون دلار باشد.
ماریا وود: او کتابدار مایکروسافت بود و با یکی دیگر از کارمندان مایکروسافت در همین عکس ازدواج کرد. اما او تنها دو سال بعد مایکروسافت را ترک کرد و همزمان از این شرکت به خاطر تبعیض جنسیتی شکایت کرد. البته مایکروسافت شکایت را حل و فصل کرد و ماجرا بدون سر و صدا تمام شد. بعد از آن به نظر میرسد داستان فوق العاده ای نداشته است. او فرزندانش را بزرگ کرد و در امور خیریه کارهای داوطلبانه انجام می دهد.
پل آلن: این فرد بعد از بیل گیتس مشهور ترین فرد گروه محسوب میشود و در حال حاضر نفر ۳۷ در لیست ثروتمندترین افراد روی زمین است. او میلیاردها دلار از پولش را صرف تیم های ورزشی کرده و روی استارت آپ های مختلفی سرمایه گذاری می کند. در زندگی شخصی اش هم کم نگذاشته است. برای مثال یکی از بزرگترین کشتی های تفریحی جهان متعلق به آقای آلن است.
باب اوریر: او یکی از مسن ترین کارمندان مایکرسافت محسوب میشد. هنگام قدم گذاشتن انسان روی ماه او در ناسا و بخش کنترل ماموریت پرواز فضایی کار می کرد. در مایکروسافت او مدیر محاسباتی محسوب می شد. باب اوریر کسی بود که سیستم عامل DOS را برای کامپیوترهای IBM اماده کرد. در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به خانه اش در تگزاس رفت و به کار گله داری پرداخت! ثروت او از مایکروسافت حدود ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده میشود و هم اکنون مدیر چند تجارت محلی دیگر در تگزاس است.
باب گرین برگ: او کسی است که برنده جایزه رادیویی شد و تیم مایکروسافت آن عکس را گرفت. بعد از اینکه به مایکروسافت در توسعه نسخه جدید BASIC کمک کرد آنجا را در سال ۱۹۸۱ ترک کرد تا به شرکت خانوادگی شان کمک کند. خانواده گرینبرگ در کار تولید عروسک برای کودکان بودند. محصولات آنها شهرت زیادی پیدا کرد و به نظر می رسد اقای گرینبرگ و خانواده اش در کار خودشان به موفقیت های بزرگی رسیدند.
مارک مک دونالد: او اولین حقوق بگیر مایکروسافتی محسوب می شود. وقتی در سال ۱۹۸۴ مایکروسافت را ترک کرد معتقد بود این شرکت بیش از حد بزرگ شده و به همین خاطر دیگر علاقه ای به کار کردن در آنجا نداشت. بعد از ترک مایکروسافت او به یکی از شرکت های پل آلن رفت و چند وقت بعد به یک شرکت طراحی در سیاتل رفت. جالب است بدانید که مایکروسافت این شرکت طراحی را در سال ۲۰۰۰ خرید و بنابراین مارک مک دونالد دوباره کارمند مایکروسافت شد. او گفته است که ثروت اش کمتر از ۱ میلیون دلار است.
گوردون لتوین: او یک برنامه نویس بود و تا سال ۱۹۹۳ در مایکروسافت کار کرد. سپس آنجا را ترک کرد تا هوایی تازه کند. او یک مرزعه در آریزونا دارد و برای حفظ محیط زیست به بعضی مراکز کمک مالی می کند. ثروت تقریبی اش ۲۰ میلیون دلار است.
استیو وود: او همسر ماریا وود است که با عصبانیت مایکروسافت را ترک کرد. او هم مایکروسافت را سال ۱۹۸۰ ترک کرد اما با پل آلن در چند شرکت به همکاری ادامه داد. او یک شرکت برای خدمات ارتباطات بی سیم تاسیس کرد که در سال ۱۹۹۶ به عنوان SinglePiont شناخته شد. او هم اکنون رییس هیات مدیره این شرکت است و ثروت اش حدود ۱۵ میلیون دلار است.
باب والاس: بعد از ترک مایکروسافت یک شرکت نرم افزاری به نام QuickSoft تاسیس کرد. اما در کنارش او عاشق تحقیق روی داروهای روانگردان بود. اقای والاس در سال ۲۰۰۲ به علت ابتلا به ذات الریه درگذشت.
جیم لین: او یکی از مدیران پروژه در مایکروسافت بود که سال ۱۹۸۵ آنجا را ترک کرد. گفته می شود که هنگام ترک آنجا گفت مایکروسافت شور و اشتیاق را در من از بین برد. بنابراین رفت تا شرکت خودش را تاسیس کند. او در همکاری های مایکروسافت با اینتل نقش مهمی را بازی کرد.
حالا تصویر همان گروه را در سال ۲۰۰۸ می بینید. هنگامی که بیل گیتس مایکروسافت را ترک می کرد آنها دور هم جمع شدند تا دوباره این تصویر را بازسازی کنند تا تمام خاطرات مایکروسافت طی ۳۰ سال گذشته را دوباره زنده کنند.
سلام....داشتم ایمیلامو چک می کردم که به این ایمیل عکس های کاریکاتوری برخوردم.. خیلی خوشم اومد.... گفتم اینجا هم بذارم شما هم یه فیضی ببرید بقیه عکسا در ادامه مطالب.. ادامه مطلب ... شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, :: 15:29 :: نويسنده : علی
سلام..امروز 16 ام بهمن ماه 1389 آره؟؟ یا 90 ؟؟...کلا سال از ذهنم پریده بخدااا ، شما به دل نگیرید.. یه جورایی حالم گرفته شده..زیاد حوصله ندارم..ناراحتم..دست خودم نیست..آهنگ غم گوش می دم و خیلی چیزای دیه. الان درست یک هفتست که من یه مسافرت کوچولو تشریف بردم..نه نه...یه مسافرت کوچولو نازل شدم..نه نازل شدم هم خوب نیست..یه مسافرا کوچولو رفتم...آره..همین کلمات ساده ارزش داره یه اون تشبثات درست هفته پیش بود گه رفتم زنجان یه چند روزی خانه ی خاله ی محترمه و شوهر خالم مهمون بودم...مادر بزرگم هم اونجا بود..شوهر خالم استاد دانشگاه می باشد..استاد دانشگاه زنجان و مشغول تصحیح ورقه امتحانی دانشجویان گرامی بود.ماشالاه نمرات..ماشالاه..هاتفن.احسنتم حالا بگذریم از ایناا..شوهر خاله بنده نهایت ارفاق (یا ارفاغ بود چی بود ..) رو سر نمره ها لحاظ می کرد...اما بازم به زوور . نه دقت نکردی..زووووووووووووور بعد از 3 روز زنجان موندن تصمیم گرفتم که یه تهرانی هم سفر کنم منزل عمه و عموی گرامی و خوش ذوف..کلی آنجا هم حال کردیم.. فقط بگم باباااا تهران عجب گرانی بود..کلا دست رو هر چی می ذاشتی گران بود..حالا این خانه ی این عمه عمو بالا شهر بود.مثلا خانه عمومینا درست روبه روی صدا سیما خیابان ولیعصر بود..ماشالا اونجا اجناس عجب قیمتای داشتن..یه پیراهن زپرتی 97 هزار تومن...دقت کردی..اون 3 هزار تومن هم به قول دوستم ایناندیرمائیده حالا گذشت و گذشت دیروز شب حرکت کرم و امروز صبح رسیدم ارومیه..الانم که در خدمت شما هستم و بله دیه اینااا.. در مورد امتحاناتدانشگاه هم بگم که نمره 4 تا درسو دادن 3 تا رو ندادن..یکی رو هم بنا به دلایلی حذف کرم...یه غلطی کردم درس دروس تخصصی سخت افزار را من اختیاری برداشتم و آخرسر من کوپیدم و هنگیدم و چیز شدم..ولش اونجا رو..در آخر هم مجبور شدم حذف کنم..دیه همچین کاری عمراااااااا بکنم... نمره اون درسایی هم که ندادن من هر روز که می گذره از استرس نمره اون درسا لاغر می شم و هر از گاهی یه جوش می پره رو صورتم
خلاصه سرتونو درد نیارم..از این خوشیا که بگذریم....باز هم ته دل من غمگینه..غصه داره...ناراحته....حال نداره..نمی دونم چرا چیکااار کردم...گناه کردم ؟!؟...شاید...نمی دونم والااا..بخدا احساس عذاب وجدان گرفتم....حالم خوش نیست...فقط دوست دارم گریه کنم...بابا منم دل دارم..حق گریه ندارم...می خوام گریه کنم تا دیگه اشکی تو چشام نمونه تا دفه ی بعد دیگه گریه نکنم...اما این اشک نعمت خداست که هر وقت بریزه می فهمی تو هم انسانی و دل داری..عزیزان ، دوستان ، بزرگواران...بیائید دل همو نشکونیم..با روی خوش به هم نگاه کنید، حرف بزنید...رو راست باشید...صادق باشید...و دوست واقعی باشید....تعریف دوست واقعی من نمی دونم چیه..فقط می دونم یه چیزی فراتر از عشق و عاشقیه که آدم از روی عقل تصمیم می گیره و عقل برتر از احساساته و عشق آتشش جوری دیگر می سوزد..... عرفان هم زیادی در کردیم...بگذریم حالاااا......
خب یه چیز دیه هم بگم....الان من یه دامنه اینترنتی داشتم و الان اونو روی این وبلاگ قرار دادم و الان دیگه این وبلاگ به سایت تبدیل شده با آدرس اختصاصی www.room22.us جالبه نه.....الان دیگه این آدرس اصلی ما است... گفتم بگم که بعدا نگید که نگفتی چی شد چی بود چطور شد.. هرکی در مورد دامنه سوالی داشت می تونه مطرح کنه توضیح بدم...... خلاصه..عصر بخیر..من برم یکمی استراحت کنم....
شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : علی
سلااااااام بر همه دوستان.. حتما خیلی تعجب کردید که قضیه چیه. یکی از دوستان این سایت رو معرفی کرد.بعد تحقیق فهمیدم که بابااا این لوکس بلاگ کجا و بلاگفا کجاا.. اینجا خیلی امکانات داره که بلاگفا یکی از امکانات ساده ی اینو نداره...واقعا بلاگفا به ما احترام نمیذاره..چرا باید سراغ سیستمی بریم که اصلا هیچ ارزشی برای ما قائل نیست.. اینجا کدهایی در اختیارم قرار داد که با گذاشتن اونها شما مستقیم از وبلاگ قدیم به اینجا منتقل شدید.همچنین سیستمی قرار داره که به وسیله اون می تونید مطالب وبلاگتون رو اینجا منتقل کنید..همینطور که میبینید مطالب قبلی وبلاگ اینجا هم هستن (البته نه همشون ).. تازه سیستم عضو گیری و حتی آمارگیری و ثبت نام برای ارسال خبرنامه یه قسمت کوچکی از امکانات این سایت هستش...سیستم اتوماتیک تبادل لینک واقعا عالی هستش.. همچنین الان این وبلاگ 5 تا آدرس داره که هر کدام با اضافه کردن یک پسوند بعد از نام وبلاگم فراخوانده میشه.. و کلی امکانات دیگه... دوستان شمارو هم به عضویت در این ولاگ دعوت می کنم شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
یه روز یه خانمی … یه خانمی با ماشین خودش تو جاده داشت رانندگی میکرد
![]() یه آقایی هم داشت با ماشین خودش تو همون جاده تو باند مخالف رانندگی میکرد ![]() وقتی این دو به هم رسیدند خانم شیشه ی ماشینش رو پایین میکشه و خطاب به آقا فریاد میزنه حیووووووووون آقا هم بلافاصله داد میزنه میمووووووون هر دو به راه خود ادامه دادند و آقاهه کلی به خاطر واکنش سریع و هوشمندانه ای که نشون داده بود خوش به حالش شده بود فقط وقتی سرپیچ بعد رسید . . . ![]() نتیجه ی اخلاقی: مردها هیچوقت واقعا نمی فهمند که زن ها دارن تلاش میکنند چی بهشون بگن!!!!!!! سلام عزیزان ، دلبندان و دوستان..... خیلی واقعا سرم شلوغه تو این مدت خیلی باید منو ببخشید که نتونستم سر بزم..حتما در اسرع وقت سر می زنم..به همتون.... راستی شکوفه خانم شما موقع اومدن اون اسم وبلاگتو بنویس من ویندوز جدید زدم و وبلاگ قبلیت رو هم که پاک کردی و جدیده رو نمی شناسم..خیلی ممنون می شم.... این آپی هم که کردم خب واقعیته دیگه..کاریش نمی شه کرد...البته از اونجایی که بیشتر خواننده ها دختر هستن باید یه مایه اونوری سنگینی کنه:D... فراموشمون نکنید..شما که همیشه در قلب مائید....فهلا..بای سلام دوستای گلم...حالتون خوبه...خب خدارو شکر... اومدم خبر بدم که وبلاگو یه مدت تعطیل می کنم..از برای اونکه اصلا وقت نمی کنم که دیگه به اینجا سر بزنم و کاراشو انجام بدم..شما دوستان هم که نظر می دید منم شرمنده می شم و نمی تونم بیام جواب بدم.. پس یه مدت فهلا اینجا تعطیل باشه تا سرم که خلوت تر شد..حتما دوباره تو همین وبلاگ آپ می کنم... ما امدیم با مغزی اکنده از مولوی بزرگ علوی سیمین دانشور...
ببخشید زیاد ادبیات خوندم قاطی کردم... میتونید درکم کنید دارم بالا میارم اینقدر شعر خوندم و حفظ کردم... بیخیال.به خودتون فشار نیارید اس ام اس های زیرو بخونید حال کنید...
پدری به دخترش میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن. پدر: پسرم بزرگ شدی میخوای چه کاره بشی؟ مادر و بچه جلوی قفس میمونه...
فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟ محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم. زن از شوهرش پرسيد: چرا وقتي که من آواز ميخوانم، تو از پنجره بيرون را نگاه ميکني و ميخندي؟ مشتري: اين كت چنده؟
سه نفر ایرانی تو دوبی کنار ساحل خليج فارس عليه آمريكا شعار ميدادن و ميگفتن: غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد. میدونم بیمزه بود ولی برا من یکی خیلی نیاز بود شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
میگم تا حالا اسم پرواز همای رو شنیدید؟؟
اگه شنیدید که هیچ اگه نشنیدید بدونید نصف عمرتون در فناست... اگه یه بار اهنگاشو گوش بدید عاشق خودشو و اهنگاش میشید... توپ میخونه توپ... بهتون پیشنهاد میکنم حتما ملاقات با برزخیان رو گوش کنید... به این میگن خواننده...اصالت خودشو حفظ میکنه...حالا بقیه خواننده هارو ببین..چرت و پرت میخونن....منظورم همه نبود...دارو دسته ی ساسی مانکن و... اینم عکس زن و بچش اینکم کل گروه مستان
شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
سلام سلام سلام سلاااااااااااااااااااااااام به همه خوشگلا...نازگلا...شیطونا و اونااا :))) ایشالاااااااا که همه خوش و خرم و شاد و ایناااا و امتحانا رو هم بخوبی و خوشی طی کرده باشن.. من که تا حالا 4تا امتحان دادم ، خودشم اون درسای اصلی ..قابل قبول دادم...نمره خوبی تو این درسا که امتحان دادم می گیرم...ماشالا 5 تا درس اصلی داشتم 5 تا هم پروژه.....واقعا پدرم در اومد از دست این پروژه ها.. یکی رو هم درست همین امروز تحویل دادم و تموم شد.... امتحان اولم تاریخ 19 دی ماه بود..اسم درس پایگاه داده بود....عجب درسی بود خیلی بهم فااااز داد.. امتحان بعدی هم تو تاریخ 23 دی بود به نام ریزپردازنده..این هم درس قشنگی بود و خوندنش لذت بخش بود.. اما استاد تو اصلاح ورقه اصلا یه قرون ارفاغ نکرد اصلا ..درست 4 تا سوال داده بود و هر سوال 5 نمره..من تو یه سوال فقط یه میکروثانیه رو میلی ثانیه حساب کردم کل سوال رو اشتباه گرفت..حالا ببین چند می ده به نظرت!؟ .. امتحان بعدی هم هوش مصنوعی بود..در نوع خودش یک کابوس به تمام معنا..امتحانش هم پروژه داشت و هم ارائه...جاتون خالی وقتی داشتم توی کلاس ارائه می دادم..اینقدر حال داد بهم که نگووو..پروژه هاشم عالی نوشتم و امتحانشم که از همه بهتر..درسی که برام در طول ترم کابوس بود موقع امتحان به ساده ترین امتحان تبدیل شده بود... امتحان بعدی رو که دیروز دادم اسمش مهندسی نرم افزار1 بود...درس شیرینی بوود.امااا ... اماا این درس روز پنج شنبه در طول ترم افتاده بود..ماشالا امثال از مهر به اینور همش پنج شنبه ها تعطیل بودن... واین درس کاملا به فنا رفت و درست حسابی یه چیزی حالیمون نشد..به زوور به زووور یه چیزایی سرهم کردم و خوندم و امتحانشو دادم..حالااا هر چی بود دادیم رفت پی کارش... امتحان بعدی هم روز شنبه است..اسمش مدارالکتریکی 2..درس تخصصی رشته سخت افزار و من یه غلطی کردم تو این ترم که درس سخت افزار ها رو به عنوان درس اختیاری انتخاب کردم و حالا دارم چوبشو می خورم...اصلا حوصله خوندنشو ندارم هیییییییچ...کاملا زهلم گتمیشهD: ... دو تا امتحان عمومی هم تو تاریخ 7 و 8 بهمن دارم به نام انقلاب اسلامی و تفسیر قران..که تو اون درسا هم خدا بخیر کنه..اصلا حوصله حفظیات ندارم واه واااه وااااه... بعدشم که تمااااااااام...ایشالا تصمیم گرفتم یه سفر به زنجان و تهران برم یه حال و هوایی عوض کنم. روحیم عوض شه...بعد از عید هم می خوام منابع کنکور کارشناسی ارشد بخرم و برای سال بعد همین موقع خودمو آماده کنکور کنم..ایشالا هم رشته مورد علاقه هام(مهندسی نرم افزار شایدم الگوریتم) تو یکی از دانشگاه های ایران قبول شم...باسه ارشد تمام ایران رو انتخاب می کنم تا از یجا در بیام.. اصلا حوصله اینکه یه سال پشت کنکور بمونم رو ندارم...پس خدایاااا کمکم کن قبول شم.. نکات... 1-راستی فوتبال ایرانو دیدید!؟...ایران حاال این عربا رو گرفت..این امارت پدرسوخته ببازه من جیگرم حااااال میاااد :-))) 2- ایران کره رو هم میپاچونه رو دیوااار ..... ایشالااااااااا... 3-شیدا این آهنگ تا کی می خواد پخش بشه؟؟ من سرم درد گرفت.!:)) 4- اون پائین تو قسمت راست وبلاگ من یه افزونه چت اضافه کردم..اگر که من تو یاهو آن بودم اونجا منو آن نشون می ده و می تونید به صورت مستقیم با من ارتباط داشته باشید....البته نه با آیدی یاهوتون.بلکه با هر نامی..پس مزاحم نشیدااا وگرنه من پیگیری می کنمD: 5- کی من درس بخونم؟؟ فردا صبح؟؟ ظهر ؟/ بعد از ظهر ؟؟ پس فردا ؟؟.. روز امتحان ؟؟.. برم حذف کنم ؟؟ 6-شیدا حالت خوبه ؟؟...از هانیه خبری نیست...مثل سابق بیاد بگه : بلهههههههههههه :))) 7-خدایا بارلاهااا....من چه کنم..!!! خب دیه شب خوووووش... شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
سلام...سلامی به وسعت یه خبر که چطور بگم خودم هم نمی دونم. بله..یکی از درسامو حذف کردم :)). فردا امتحانشه منم بیخیالش شدم..آخه می دونید چیه از اول ترم هیچی نفهمیدم الان چند روزه دارم به خودم فشار میارم تا یه چیزی حالیم بشه ولی هیچی. حتی حفظم نمی تونم بکنم چه برسه به یاد گرفتن. درس اختیاری بود.زیاد واجب نبود...درس تخصصی زیرشاخه سخت افزار من به عنوان درس اختیاری برداشته بودم و الان خیلی پشیمونم که چرا این درسو برداشته بودم. شما از این کارا نکنیداا واقعا خیلی بی عقلی و خنگ بازیه...منم بی عقلی کردم. ایشالا ترم بعد جبران می کنم ، فقط این وسط 39000 تومن ( اون هزار تومان برای خر کردنه D: ) بلا نسبت ماها ولی خب این پول هم فدای سرمون....بهتر از اینه که کم بگیریم یا ممکنه حتی بیوفتیم و معدل بسی زیاد کم بشه.. امااا دوستان 1-اول اینکه فرشته خانوم شما جون مادرم وقتی میای آدرس وبلاگتو بنویس.....من ندارمش..تو هم ایندفه اومدی نظر دادی آدرس اون وب قبلیت که حذفش کردی رو نوشتی. اون یکی وبتم که شد بسیج مستضعفین :))..داری منو عذاااب میدیااااا... 2- اون سیستم چت قرار دادم ، جون عزیزتون درست ازش استفاده کنید..الان دو روزه فقط با اسامی مستعار عجق وجق ( از خدایان یونان باستان بگیر تا همین آخری به نام سرتق یا سرتغ ) . زئوس و سرتغ ما آخر نفهمیدیم کیا بودن...فقط اگه میخوائید چت کنید یه احترامی هم به ما بذارید اسمتونو بدونیم چیه.. نه که دو ساعت لاس بزنید و مارو تو کف شناسائیتون بذارید... 3-ایران فردا بازی داره...به امید پیروزی ایران مقابله کره جنوبی هوراااااااااااا.. سلام..یه سری عکس باحال از همین ایران خودمون....:)) بقیه عکسا تو ادامه مطب... شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
آمار و ارقام ارائه
شده در انتهای سالهای میلادی در رابطه با فعالیتهای
اینترنتی، میتواند برای بسیاری از افراد جالب باشد.
اطلاعاتی در مورد اینکه چه تعداد وبسایت به فضای وب
اضافه شده است، چند ایمیل در طول ۱ سال ارسال شده و یا
اینکه تعداد کاربران اینترنتی چقدر رشد داشته است.
پاسخ کلیه این سوالات و بسیاری بیشتر از آن را میتوانید
با خواندن این مقاله، مطلع شوید.
برای جمعآوری این آمار از بیش از ۲۰ منبع مختلف استفاده شده تا بتوان ارقامی نزدیک به واقعیت را گردآوری نمود. آمار اشاره شده را میتوانید در ۹ دستهبندی کلی در ادامه مطلب مشاهده نمایید. ابتدا از همه به سراغ آمار ایمیلها میرویم تا ببینیم در سال ۲۰۱۰ چه تعداد ایمیل فرستاده شده است، چندتای آنها هرزنامه بوده و ... . ایمیل۱۰۷
تریلیون: تعداد
ایمیلهای ارسال شده در سال ۲۰۱۰ وبسایتها۲۵۵
میلیون: تعداد کل وبسایتها
در ماه دسامبر ۲۰۱۰ سرویسدهنده (سرور)های وب۳۹.۱۰٪:
رشد در تعداد سایتهای Apache در سال ۲۰۱۰ نامهای دامنه۸۸.۸
میلیون: تعداد دامنههای
دات COM در پایان سال ۲۰۱۰ کاربران اینترنت۱.۹۷
میلیارد: تعداد کل
کاربران اینترنت (تا ژوئن ۲۰۱۰) شبکههای اجتماعی۱۵۲
میلیون: تعداد وبلاگهای
موجود در اینترنت مرورگرهای اینترنت۴۶.۹۰٪:
سهم مرورگر اینترنت اکسپلورر از بازار کاربران ویدیوها۲
میلیارد: تعداد
ویدیوهای مشاهده شده روزانه در
یوتیوب تصاویر۵
میلیارد: تعداد
تصاویر میزبانی شده توسط سایت فلیکر (سپتامبر
۲۰۱۰) سال ۲۰۱۰، برای اینترنت سالی بسیار پر رونق بود. رشد تعداد کاربران و افزایش سهم بسیاری از سایتهای بزرگ نسبت به سال گذشته از مزیای این رشد بوده است. هر چند که در این میان، شرکتهایی نیز بودند که ۲۰۱۰ برایشان چندان خوششانسی نیاورد و مجبور به تعدیل شدند. به نظر شما، درصد افزایش کاربران اینترنت در سال جاری چطور خواهد بود؟ آیا آمار ۲۰۱۱ میتواند سهم افزایشی بیشتری نسبت به سال گذشته داشته باشد؟
شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : علی
پيوندها
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |